در این نوع مردنها فضیلتی نیست؛ زنده باشید!
صوفیان ما نوعی مرگ را کشف کرده بودند که عظمت و ابهتی داشت. مرگی که آدمی پیش از مرگ میمیرد، مرگی بود که زادن دوباره در آن بود. مرگی بود که در آن آدمی پا بر سر هوای خویش میگذارد. مرگی است که در آن نیستی موج میزند ولی آدمی زندهی جاوید است. و این مرگ موقوف توقف نفس کشیدن آدمی بر کرهی خاکی نیست. بدیهی است من از این جنس مرگها سخن نمیگویم. این روزها و سالها مردم ما قربانی زیاد دادهاند به خاطر فضای تلخ و تیرهای که محصول وضعیت تأسفبار فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر ایران است. متهم ردیف اول این ویرانیها و تباهیها زمامدارانی هستند که به شیوهی مختلف در سلب آسایش ایرانیان میکوشند و با سوء حکمرانی – و اصرار لجوجانه بر شیوههای غلط کشورداریشان – برای ایران و ایرانی هزینههای سنگین و خسارتهای جبرانناپذیر میآفرینند. اما این یک بخش قصه است. و هر چند بخش مهمی از قصه باشد تمام قصه نیست. شمار زیادی از فرزانگان ما، زنان و مردان جوان ما، جانهایی گرامی، زخمخوردهی این فضای مسموماند. چه آنها که از میان ما رفتهاند و چه آنها که هنوز باقیاند. عدهای از اینها به معنای دقیق کلمه «دق کردهاند». اما فراموش نکنیم این