نگون‌بختی سیاسی رضا پهلوی

رضا پهلوی چهاراسبه دارد در مسیر ویران کردن تصویر و وجهه‌ی خودش می‌تازد. چطور؟ با دشمن درست کردن برای خودش و تاراندن تمام حامیان بالقوه‌ی عاقل‌اش و جذب کردن حامیانی که مصداق دقیق شناعت و رذالت و بددهانی‌اند. این مسیر را در «زن، زندگی، آزادی» آغاز کرد و حالا به اوج‌اش رسیده است. از مهلک‌ترین خطاهای سیاسی رضا پهلوی این بود که – لابد به خاطر توصیه‌ی مشاوران افراطی بی‌خردش – خام و فریفته‌ی یکی از بدنام‌ترین و خون‌ریزترین رژیم‌های سیاسی تاریخ معاصر شد و عملاً تبدیل به بازیچه‌ی اسراییل و دستگاه امنیتی آن‌ها شد. همین یک نکته کافی است برای مسجل شدن فقدان صلاحیت او برای رهبری سیاسی معنادار و قابلیت ایجاد تغییر در جامعه‌ی ایرانی. چند مثال بزنم که نشان بدهم مشکل رضا پهلوی، جمهوری اسلامی (و «ملا، چپی، مجاهد») نیست. مشکل ناتوانی محض و مطلق اوست برای حفظ و گسترش پایگاه هوادارانی خردمند و فرزانه. درست در نقطه‌ی مقابل‌اش اطرافیان‌اش حکم مگس‌هایی را دارند که جذب قاذورات می‌شوند. مثال‌ها این‌ها هستند: مسیح علی‌نژاد، حامد اسماعیلیون در کنار او بودند. ولی یا به خاطر خصلت‌های خودش یا به خاطر مشاوران‌اش این‌ها را به سرعت از دست داد. به گمانم نازنین بنیادی هم درست گرفتار همین وضعیت شد. این‌ها

آخرین مطالب

روزنوشت‌های داریوش میم

نگون‌بختی سیاسی رضا پهلوی

رضا پهلوی چهاراسبه دارد در مسیر ویران کردن تصویر و وجهه‌ی خودش می‌تازد. چطور؟ با دشمن درست کردن برای خودش و تاراندن تمام حامیان بالقوه‌ی

شیب لغزان جهان دوقطبی

زمینه‌ی جهانی در دنیای دوقطبی – دنیایی که در آن یک سو خیر محض و مطلق است و سوی دیگر شر و اهریمن مجسم –

مرگ رییس‌جمهور ترامپ

پرسش‌هایی درباره‌‌ی روح آشفته و نهادهای رنجور دموکراسی معاصر جان کین | ترجمه: داریوش محمدپور جولین لیک/AAP ما در زمانه‌ تاریکی زندگی می‌کنیم پس جای

فراسوی جهان دوقطبی

یکی از مهم‌ترین تجربه‌هایی که هر انسانی می‌تواند داشته باشد این است که جهان را از بیش از یک افق بنگرد. درست مثل آموختن بیش

تجربه‌ی دیر مکافات

این سه چهار سال اخیر در زندگی من از بسیاری جهات درس‌آموز، روشنی‌بخش و پربار بوده است. یک جهت‌اش این است که من سخت وامدار

سرمستان

این آلبوم علیرضا افتخاری با تنظیم فریدون شهبازیان، نوازندگی جلال ذوالفنون و کمانچه هابیل علی‌اف را سال‌های سال بود از یاد برده بودم. هم نوازندگی

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

چشم‌اندازهای پیش روی ایران را باید به دقت و البته با مسئولیت سنجید و تصمیم گرفت. اولین شرط سنجش درست این است که از عواطف

ستون پنجمِ پسامدرن

ایرانیانی که از حمله‌ی نظامی علیه کشور خودشان حمایت می‌کنند، بی‌شرم و ریاکارند. حمید دباشی نیویورک – گویا اصطلاح «ستون پنجم» در سال ۱۹۳۶ توسط

گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب

شجریان آوازهایی خصوصی دارد که هر چند گاهی اوقات کیفیت خوبی ندارند ولی ظرایف و لطایفی دارند شگفت‌آور. از جمله این آواز که با نی

پایگاه «دشمن» کجاست؟

یکی از مخرب‌ترین سیاست‌های دوره‌ی زمام‌داری آقای خامنه‌ای – تحت نفوذ تندروهایی که عینیت‌شان بعداً کسانی مثل احمدی‌نژاد، رییسی و جلیلی شدند (و امثال سعید

افسانه‌ی شکست‌ناپذیری نظام

یکی از مصادیق نظریه‌های ابطال‌ناپذیر که کمابیش در همه جا به کار می‌روند و کسی هم اهمیت نمی‌دهد ببیند آیا این‌ها ارزش تحلیلی دارند یا

سخنی با مسعود پزشکیان

ابتدا می‌کنم به نقل عباراتی از بیانیه‌ی ۱۶ میر دلاور جنبش سبز که تبلورش را امروز در روی کار آمدن چهره‌ای متفاوت با قاعده‌ی این

چشم‌اندازهای پیش روی ایران ۱۴۰۳

در انتخاباتی که گذشت، سه نتیجه محتمل بود و خارج از این سه گزینه، هر اتفاق دیگری یا رؤیافروشانه بود یا شیادانه. گزینه‌ها این‌ها بودند:

رقم مغلطه بر دفتر دانش نکشیم

زبانم مو در آورد بس که این را نوشتم: آن‌ها که از گزارش هتاکی‌های جنسیتی آدم‌هایی که همسویی سیاسی با آن‌ها دارند (از گزارش‌کننده) رنجیده‌خاطر

اعتراض کور، اعتراض مرده است

بخشی از تحریم‌گران تندرو به چیزی کم‌تر از فروپاشی محض جمهوری اسلامی راضی نبودند و به همین دلیل هر چیزی فروتر از آن و کمتر

فروتن‌ باشیم و مسئولیت‌پذیر

نسخه‌ی تصویری این یادداشت را در یوتیوب ببینید. شما آزاد،‌ مستقل، بالغ و رشید هستید. مرعوب پرخاش‌ها و نهیب‌ها و افترائات کسانی که زبان به

درباره‌ی مغالطات میزان مشارکت

از نسبت آراء چه می‌فهمیم؟ این‌که در کل ۴۰ درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند، پاسخی کوبنده به حکومت است. توضیح‌اش را قبلاً

به نام مردم، به کام استبداد

بازی با مفاهیم موسع و مبهم و انتزاعی کانون ارتزاق استبداد و تمامیت‌خواهی است. خیلی مشخص بگویم که هر وقت از سر تا پای ادعایی

نکاتی برای پزشکیان در هفته‌ی جاری

راهبرد تسطیح میدان سیاست در ایران به خیال من چنین پیش رفته است: برکشیدن پایداری‌چی‌ها در برابر تمام صف‌بندی‌های دیگر سیاسی در ایران (از جمله

با مرغ مرگ‌اندیش از زندگی گفتن

به این پدیده باید با تآمل و صبر نگاه کرد. چیزی در جامعه‌ی ایرانی در این سال‌ها ریشه دوانیده که جمهوری اسلامی سال‌های سال است

دگرگونی یا گذار فیروزه‌ای؟

صف‌بندی‌های سیاسی یکسره به هم ریخته‌اند. جامعه‌ ایرانی پوست انداخته است. جامعه‌ مدنی چند پله بالغ‌تر شده است. اهل تحریم هنوز هستند. مدافعان سنتی جمهوری

در نهفت پرده‌ی شب…

داریم به آخر خط انتخابات می‌رسیم و خوب است نکاتی را که در این سه‌هفته به نظرم مهم بوده است یک بار دیگر این‌جا فهرست

چطور به این‌جا رسیدم؟

  رفیقی پرسید چه شد که در این چند هفته موضع‌ات تغییر کرد. این را جاهای دیگر به اختصار گفته‌ام ولی برای ارجاع خودم و

شطرنج انتخابات در ایران ۱۴۰۳

  بر خلاف تصور عده‌ای که از پزشکیان توقعات عجیب و غریبی دارند، به خیال من پزشکیان آدمی است در قد و قامت رهبری سیاسی

«ما مقصریم» و «همه چیز را نمی‌دانیم»

   مناظرات تمام شد (شد؟ تلویزیونی‌اش بله). وضعیت کمابیش روشن است. با موضع‌گیری رهبر – که به گمان من زمینه‌ای برای ابهام‌زایی هم داشت، مجموع

میان ماندن و رفتن از ایران

  در انتخابات پیش رو به نظرم مهم‌ترین معیار این است که شهروندان با تشخیص و بلوغ خودشان ببینند از نظرشان چه کاری بهتر است